داستان واقعی
تلاش برای سقف: روایتی واقعی از برخورد قانون با یک خونهی کوچک در دل باغ
/revayatadl-belag2در دل بهرامشهر، کشاورزی ساده، سالها با آفتاب و خاک ساخت تا تنها پناهگاهی برای خانوادهاش بسازد. اما همین خانهی کوچک، تبدیل به پروندهای شد که او را در آستانهی مجرم بودن قرار داد. در این مقاله، روایتی واقعی و انسانی از جدال قانون خشک با عدالت زنده را میخوانید؛ داستانی که نهتنها یک سقف، بلکه زندگی یک انسان را به تعلیق کشید.
بازگشت به روشنائی
/revayatadl-belag1در دل شبهای سرد پاییزی، جنایتی بیپاسخ سالها خانوادهای را در تاریکی نگه میدارد. اما زمانی که نیما، فرزند یتیم مقتول، تصمیم به احقاق حق پدرش میگیرد، جرقهای از امید روشن میشود. با کمک یک وکیل آگاه و استناد به قانون، او موفق میشود نهتنها سهمالارث بلکه دیه قتل پدرش را از بیتالمال دریافت کند. این داستان، روایت واقعی از بازگشت عدالت و روشنایی به خانهای فراموششده است.